اطلاع از بروز شدن
سه شنبه 92 اسفند 27
تعطیلات نوروز فرصت خوبی است که سال 92 را مرور کنیم و اعمالمان را بسنجیم و قبل از فرارسیدن روزی که به حسابمان میرسند و دستمان به هیچ جا بند نیست، امروز که دستمان به جایی بند است خودمان به حساب خود برسیم...
مرحوم شیخ مرتضی انصاری از علمای بزرگ شیعه است که نقش والایی در گسترش علوم آل محمد (ص) و پرورش شاگردانی که هر کدام اسطورههای علم و تقوی هستند دارد و حق عظیم او بر گردن حوزههای علمیه غیر قابل انکار است. هنوز هم که هنوز است دو کتاب مهم ایشان به نام رسائل در اصول و مکاسب در فقه، متن درسیِ سطوحِ عالیِ حوزههای علمیه در سراسر جهان است و میتوان گفت در کلاسهای درس حوزههای علمیه سراسر جهان، روزانه هزاران بار اسم ایشان بر زبان اساتید و دانشپژوهان جاری و به گفتهها و نظریههای وی استناد میشود. ایشان علاوه بر مقام علمی و مرجعیت شیعه، بسیار زاهدانه زندگی میکرد و تقوایش زبانزد همگان بود.
آیه الله عبدالکریم حقشناس که از علمای معاصرند، نقل میکنند که هنگام فوت شیخ انصاری، آشنایان و دوستانشان دور ایشان جمع بودند و دعا میخواندند. در یکی از فرازهای دعا به این جمله رسیدند: یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر... یعنی: ای خدایی که طاعتِ کم را میپذیری و از گناهان بسیار درمیگذری...
ناگهان شیخ انصاری فرمود: این الیسیر؟... یعنی همان کم کجاست؟
دوشنبه 92 اسفند 5
دیشب توفیقی دست داد تا مهمان مجتمع فرهنگی چشمه باشم و فیلم شیار 143 را که در جشنواره ندیده بودم، ببینم.
الحق و الانصاف باید گفت نرگس آبیار نشان داد که ساختن فیلمهای تاثیرگذار تنها در گرو شهرت و دریافت رانتهای دولتی نیست. نشان داد که طمطراق بازی و راه انداختن موجهای بی پایه و تبلیغات دروغین، درست مال فیلمهایی است که هیچ ارزشی از نظر مخاطبان ندارد و در ذهن باقی نمیماند. نشان داد که راه اندازی این موجهای تبلیغاتی و برگزاری فستیوالهای تجلیل از این و آن، نوعی فرار به جلو برای ممانعت کارشناسان از انتقاد به کار یا هزینههای گراف دولتی است...
روایتی که علیرغم یکدستی هم ابتدا داشت و هم انتها... روایتی که بیننده را تا انتها با خود میکشید.. نگاه نو و غیر کلیشهای نرگس آبیار به دفاع مقدس و بازی خوب مریلا زارعی باعث شد یک فیلم خوب و به یاد ماندنی ببینم و مطمئنم که این کارگردان نه کهنهکار و نه مدعی سینمای ایران، با دومین کارش اثری ماندگار در سینمای ایران برجای گذاشت.
چهارشنبه 92 دی 18
در جلسه بودم که خبر انفجار و فوت عدهای از عوامل فیلم معراجیها را روی گوشی همراهم دیدم. دلم لرزید... چون میدانستم که جواد شریفی راد مسئول جلوههای ویژه آن است... تا آمدم به خود بیایم که چه کنم پیامک بعدی رسید... خبر خیلی بد و ناگواری بود...
جواد شریفیراد همکار قدیمیمان و رزمندهی خنثی سازی موشکها و بمبهای عمل نکردهی عراقی و بهترین متخصص جلوههای ویژهی سینمای کشور در این حادثه جان به جان آفرین تسلیم کرد.
دو هفته پیش بود که به دفترم آمد و بیش از یک ساعت و نیم با هم گپ و گفت داشتیم. از خاطراتش میگفت و از اتفاقات و استرسهای عجیب و غریب خنثی سازیهای زمان جنگ... از صحنههای فیلمهای مختلف سینمایی میگفت و از هنرمندانی که با آنان کار کرده بود و روحیات هرکدامشان... از حاتمی کیا میگفت و مجید مجیدی و از دهنمکی و همین فیلم معراجیهایش که اتفاقاً آن روز از دفتر من میرفت سراغ آن... از استورارو، فیلمبردار فیلم محمد(ص) میگفت و از اینکه آنقدر تحت تاثیر شخصیت پیامبر قرار گرفته بود که حتی حاضر نشد برای بیماری دخترش برود و معتقد بود که کسی که دارد فیلمش را کار میکند کمکش خواهد کرد...
چه راحت و آرام پر کشید جواد عزیز... باورش سخت است... سخت
شنبه 92 دی 14
پیرو مطلبی که تحت عوان امان از حماقت در چند پست قبل گذاشته بودم، این را هم بخوانید:
سازمان تروریستی القاعده در پیام تسلیتی خطاب به شاکر وهیب الفهداوی که در عملیات اخیر ارتش عراق کشته شد، گفت: اکنون بی شک به حور العین نائل شدهای.
به گزارش ایرنا، منابع خبری عراق روز پنجشنبه در خبری اعلام کردند که شاکر وهیب الفهداوی یکی از رهبران گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به «داعش» در درگیری با نیروهای مسلح عراق در منطقه البوفهد در شهر رمادی مرکز استان الانبار در غرب این کشور به قتل رسید.
برخی از سایت های وابسته به القاعده امروز در پیام تسلیتی از او به عنوان یک قهرمان یاد کرده و ابراز امیدواری کردند که بالاخره در آن دنیا به یکی از حور العین های زیبارو رسیده باشد.
موضوع رسیدن و در برگرفتن حور العین بعد از مرگ در بیانیه ها و اشعار و سروده های تشکیلات القاعده سخنان رهبران این تشکیلات جایگاه مهمی دارد و از آن به عنوان ابزاری برای تحریک جنگجویان شان و خصوصا تشویق انتحاریها برای دست زدن به عملیات انتحاری بهره میبرند.
تشکیلات تروریستی القاعده در سالهای اول فعالیت خود، جنگجویان و انتحاریهای خود را اغواء می کرد که اگر کشته شوند، بعد از مرگ بر سر سفره نبی اکرم (ص) خواهند نشسته و با ایشان غذا خواهند خورد. اما به نظر میرسد که این موضوع خیلی برای تحریک جنگجویان و انتحاریهای القاعده قانع کننده و شورانگیز نبوده و اکنون به شدت موضوع به همسر گرفتن یکی از حورهای بهشتی زیبارو را برای تشویق و تحریک احساسات اعضای خود ترویج می کنند.
یادآور میشود که نام شاکر الوهیب الفهداوی چند ماه پیش و در جریان قتل سه راننده سوری به دست تشکیلات القاعده در مسیر حرکت به سمت سوریه در خاک عراق، بر سر زبانها افتاد. این حادثه که خود تشکیلات القاعده آن را به تصویر کشیده و روی اینترنت گذاشت، الوهیب را با تعدادی افراد مسلح نقابدار با پرچم های القاعده نشان میداد که بعد از توقف تعدادی از کامیونهای سوری حامل بار از عراق به سمت سوریه، در منطقه رطبه در غرب الانبار، سه نفر ازآنان را بعد از اطمینان از اینکه علوی تبار هستند، به ضرب گلوله به قتل رساند .
دوشنبه 92 آذر 18
امروز خبرگزاریها از برکناری شوهر عمهی «اون» خبر داده بودند...
برای شناخت این شوهر عمهی برکنار شده، نیاز بود «اون» را بشناسیم و راستش ما هم بیشتر از شناخت نفر برکنارشده دلمان میخواست این «اون» را بشناسیم و بدانیم چرا با ایما و اشاره از او یاد شده است.... از طرفی برای شناخت «اون» لازم بود که همهی برکنار شدهها را شناسایی کنیم و سپس سراغ همسرشان برویم ببینیم همسرِ گرامیِ مقامِ برکنار شده، عمهی چه کسی میشود...
تنها راه شناخت «اون» همین بود و ذهنمان درگیر این شناسایی بود... داشتیم یکی یکی مقامات برکنار شده را از نظر گذراندیم؛ یادمان آمد که در دولت جدید، آنطور که تا حالا گفتهاند حدود پانصد نفر مقام برکنارشده داشتهایم...
خب این کار را سخت میکرد؛ چون ما که همهی این بندههای خدا را نمیشناسیم... تازه بر فرض هم که بشناسیم اما دسترسی به اطلاعات مربوط به همسرشان کار راحتی نیست... اگر هم بخواهیم کمی پرس و جو کنیم که هزار جور سوء برداشت و علامت سوال در پی دارد...
دیدیم به درد سرش نمیارزد و داشتیم مأیوس میشدیم که ناگهان کلیکمان روی لینک مربوطه خورد و صفحهی اصلی خبر که باز شد، تازه فهمیدیم منظور، شوهر عمهی آقای «کیم جونگ اون» رییس جمهوری کرهی شمالی است.
نفس راحتی کشیدیم که بالاخره «اون» بیچاره را شناختیم؛ اما دغدغهمان بیشتر شد... این که قضیهی شوهر عمهی «اون» بود و مال اون سرِ آسیا... اما ای کاش مدیران «این» سرِ آسیا هم یاد میگرفتند و در عمر چهار سالهی مدیریتی خود، اینقدر طایفهای عمل نمیکردند.
پ ن: در این باره قبلا هم نوشتهام:
شنبه 92 آبان 18
خبرگزاریها نوشتند: هفتهی گذشته نیروهای امنیتی افغانستان موفق شدند یک فرد انتحاری که قصد داشت خود را در میان جمعیت منفجر کند شناسایی کرده و وی را بازداشت کنند .
به گزارش شیعه آنلاین بعد از بازجویی از وی، مشخص شد که او از نیروهای وابسته به جنبش تروریستی طالبان است. نیروهای امنیتی افغانستان در حالی که این فرد انتحاری را مورد بازرسی بدنی قرار می دادند، متوجه شدند که یک لوله آهنی بسیار مقاوم و سخت را به عنوان پوشش بر روی قسمتی از بدن خود قرار داده است.
هنگامی که از وی در مورد علت این اقدام سوال کردند، در پاسخ گفت: من این کار را کردم تا در انفجار انتحاری بخشی از بدنم سالم بماند تا در قیامت هنگامی که به بهشت می روم و قرار است به من حور العین بدهند، بدنم سالم باشد!
وی در ادامه افزود: شیخ ما به ما گفت "اگر عملیات انتحاری انجام دهید، خداوند شما را به بهشت می فرستد و در آنجا به شما 72 حورالعین بهشتی میدهد".
گفتنی است، این اولین باری نیست که نیروهای وابسته به طالبان که پیرو تفکر و اعتقادات انحرافی وهابیت هستند، بازداشت میشوند و از این گونه اندیشه و اعتقادات خود پرده برمیدارند.
پ ن: اصل ماجرا که خبرگزاریها آن را در پوشش و لفافه مطرح کردهاند این است که وی با ایجاد سپری در ناحیهی آلت تناسلیاش خواسته تا پس از انفجار و نابود شدن جسمش، آن قسمت سالم باشد تا زمینهی ارتباطش با حورالعین از بین نرود.
چقدر حماقت و خرافه... چقدر... تا کی و کجا؟
البته شیوخ وهابی به خوبی نقطه ضعف جوانان متعصب را شناختهاند و برای اینکه از آنان به عنوان عناصری صم بکم و بیفکر در کشتار شیعیان استفاده کنند، به آنان وعده میدهند که اگر در این راه شهید شدید شب شام را با پیامبر در بهشت میخورید و بعد از شام هم با حور العین ارتباط برقرار میکنید...خب چه چیزی بهتر از این برای جوان متعصبی که در این دنیا محرومیت جنسی کشیده و نه توان ازدواج داشته و نه صیغه را حلال میدانسته است؟
منتهی این جاهلان قرن بیست و یکم آنقدر جوانانشان را تحمیق کردهاند که حتی طرف فرصت نمیکند فکر کند که اگر بناست در آخرت دوباره احیا شود خب آلت تناسلی هم مثل بقیهی جسم با قدرت خدا قابل احیا و بازسازی است و اگر نه خب وقتی قرار است جسمی نداشته باشد آلت تناسلی تنها به چه دردش میخورد؟
البته از شیوخ بیفکری که فتواهای عجیب و غریبشان موجب خندهی دنیا میشود این حرفها و آموزههای خرافی و باطل بعید نیست... میگویید نه؟ چند فتوایشان را بشنوید:
ـ هرکس بگوید زمین کروی است کافر است چون ما که روی زمین راه میرویم میبینیم مسطح است نه کروی.
ـ گوجه فرنگی میوهای کافر و خوردنش حرام است چون وقتی آن را قاچ میکنیم علامت صلیب در درون آن مشاهده میشود.
ـ نگاه کردن به خیار و موز و بادمجان و خوردن آنها برای زنها حرام است.
ـ وقتی مرد خانه در خانه حضور ندارد، حرام است که زن کولر روشن کند؛ چون مردان نامحرم همسایه تحریک میشوند که بروند با او زنا کنند.
ـ بر منشیهای زن واجب است که سه بار به مدیرشان شیر بدهند تا در حکم مادرشان باشند و محرم شوند و بتوانند کنار آن ها کار کنند.
ـ بر زنان جهاد به عنوان جنگ واجب نیست برای تامین روحیه جهادگران بر زنان جهاد نکاح واجب است که بروند و خود را در اختیار مجاهدان بگذارند و تا توان دارند آنان را تامین کنند.
ـ نوشتن هههههه در چتها توسط زنان حرام است؛ باید به جای هههههه یا آیکون خنده بنویسند: خندهی عفیفانه.
ـ پوشیدن کمربند ایمنی حرام است! زیرا مانع قضا و قدر می شود!!
ـاگر مردى دخترش را که در شرق جهان با وى زندگى مى کند به همسرى پسرى در آورد که او در غرب جهان با پدرش زندگى مى کند و هیچگاه آن دو یکدیگر را نبینند و از محل زندگى بیرون نروند، سپس شش ماه از ازدواج آنان بگذرد و آن دختر صاحب فرزند شود پدر او همان همسر قانونی اوست که در غرب دنیا زندگى مى کند، اگر چه هیچگاه همسرش را ملاقات نکرده و حتى ندیده باشد.
- هر کسی که در بازی فوتبال گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد. ادامه مطلب...
چهارشنبه 92 آبان 8
امروز در خبرگزاریها آمده بود: تازهترین گزارش روزنامهی اسپانیایی ای بی سی نشان میدهد که بیش از 150 میلیون نفر در سراسر جهان نام محمد دارند. بر اساس این گزارش علاوه بر کشورهای مسلمان، نام محمد یکی از محبوبترین اسامی در کشورهای غیر اسلامی برای نامگذاری کودکان به شمار میرود. در برخی مناطق مثل فرانسه نام محمد محبوبیت زیادی در بین مردم دارد.
نام محمد ششمین اسم محبوب در اسپانیا و انگلیس به شمار میرود. تازهترین تحقیق و بررسی اتاق بازرگانی میلان ایتالیا نیز نشان میدهد که نام محمد محبوبترین نام برای دارندگان کسب و کار کوچک در شهر میلان به شمار می رود.
پ ن: صلی الله علیک یا رسول الله! درود بر تو ای پیامبر مهربانیها!
و چه راست گفت خدایت که نامت را بلند آوازه میگرداند... و رفعنا لک ذکرک
کجایند اینک ابوسفیانها و ابوجهلها؟
کجایند عاص بن وائلها که تو را ابتر نامیدند؟
سه شنبه 91 آبان 30
در سفر حج و در مکه بودم که با چند روز تاخیر، نامهای را که روز سه شنبه 16 اکتبر 2012 برابر با 25 مهرماه 1391 ساعت 10:34 از طرف دوستی به پست الکترونیکی ام ارسال شده بود، دیدم:
استاد گرانقدر، جناب آقای واحدی
سلام بر شما
عارض هستم خدمت شریف شما، زیر نظر سازمان بسیج دانشجوئی کشور، مجمع ادوار بسیج دانشجوئی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی را با حضور چهره های ماندگار بیست سال بسیج این دانشگاه، تشکیل داده ایم... از اونجائی که حضرتعالی هم فارغ التحصیل این دانشگاه هستین، با اجازه ی جنابعالی در جلسه ی شورای مرکزی این مجمع، حضرتعالی رو به عنوان مشاور ارشد فرهنگی و سیاسی این مجموعه معرفی کردم که انشاالله حضور حضرتعالی در این دانشگاه پر رنگ تر از همیشه باشه. متن خبر رو از روی سایت مجمع برای شما کپی می کنم تا مطالعه بفرمائید.
http://www.ana.ir/detail.aspx?id=61860
التماس دعا دارم از شما
پس از خواندن نامه، به دلیل شرایط خاص سفر حج، هیچ واکنش مثبت یا منفی به آن نداشتم و با صرف نظر از موافقت یا عدم موافقتم با این کار، تصمیم داشتم که پس از بازگشت از سفر و اطلاع از کم و کیف ماجرا، به آن دوست عزیز بگویم که معمولاً پیش از هرگونه انتصاب، با فرد مورد نظر صحبت می کنند و نظر او را جلب میکنند و سپس حکم او را ابلاغ یا رسانهای میکنند.
پس از بازگشت از سفر نیز چند روزی درگیر امور جاری و کارهای اولویت داری بودم که با غیبت 38 روزه نیاز به پیگیری داشت؛ تا اینکه توسط بعضی از دوستان از مطلبی تحت عنوان بیانیهی مرکز مقاومت ثارالله(ع)بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی مطلع شدم.
اینک چند نکته را قابل ذکر میدانم:
- من یک بسیجی ساده هستم و به این نوع بسیجی بودن خود افتخار میکنم و نیازی به انتساب به هیچ گروهی ندارم و هیچوقت عضو گروه و تشکل سیاسی چه از نوع بسیجی و چه غیر آن نبوده و انشاءالله در آینده هم نخواهم بود.. اگر خدا و امام راحل ما را یک بسیجی ساده بپذیرند برای دو دنیا ما را بس...
- من یک عنصر فرهنگی هستم که رفیقی جز کتاب و دفتر و قلم ندارم و از هرگونه فعالیتهای جناحی سیاسی دوری میکنم و سابقهام گویای این طرز تفکرم است. گاهی هم که مطلبی سیاسی مینویسم از موضع فرهنگی و نگاه فرهنگی و اجتماعی و در راستای دیدگاهها و اندیشههای مقام معظم رهبری است، نه از منظر کشمکشهای مشمئز کنندهی سیاسی.
- اقدام فوق بدون مشورت و موافقت من بوده است و جز یکی از دوستان آن جمع، هیچکدام دیگر از آنان را نمیشناسم و از انگیزهشان چه سیاسی باشد و چه غیر سیاسی، اطلاعی ندارم.
- من نه با رفتار گروه اول موافقم که بدون مشورت و موافقت حقیر چنین کاری کردهاند و نه با رفتار گروه دوم که در یک واکنش احساسی، بدون اینکه افراد (حد اقل حقیر ) را بشناسند، اتهاماتی عجیب و غریب وارد کردهاند که دور از انصاف و حقیقت ماجراست. البته هرچه گشتم این بیانیه را در سایتهای معتبر و حتی در سایت اصلی مرکز مقاومت ثارالله پیدا نکردم و احتمالاً همهی این اتفاقات مستند به وبلاگی بود که نوع تفکر و جهت گیری سیاسی صاحبش، نشان میدهد که اجازهی هرگونه بی احترامی و توهین و افتراء را دارد.
- به نظر من اگر دغدغهی اسلام و انقلاب باشد، میتوان بدون باندبازی و ورود در مباحث تلخ و ناگوار سیاسی و بدون اتهام به یکدیگر در کنار هم نشست و گفتگو کرد. امام امت میفرمودند (نقل به مضمون): تمام اختلافات از هوای نفس و خودخواهی است. به خاطر همین اگر تمام انبیای الهی در یک زمان و در یک منطقهی جغرافیایی هم جمع شوند، هرگز با هم دچار اختلاف نمیشوند؛ چون هدفشان خداست نه هوای نفس...
دوشنبه 91 خرداد 29
سلام دوستان.. عید مبعث مبارک باد..
بیشک ما بچه مسلمانها خیلی کوتاهی داریم در مورد شناخت دینمان و پیامبرمان.. چرا خداوند با فرستادن محمد مصطفی بر مومنان منت میگذارد؟ چرا بعد از او پیامبر دیگری نمیفرستد؟ چرا و چراهای زیادی که جا دارد یک بچه مسلمان روی تکتک آنها تامل کند و به نتیجه برسد..
چرا غربیها عیسی را پیامبر صلح و دوستی معرفی میکنند و پیامبر اسلام را مظهر خشونت و جنگ.. و آن وقت ما هم به دلیل بی اطلاعی از تاریخ اسلام و سیرهی رحمه للعالمین اسیر این حرفها میشویم؟
اما یک سوال دیگر.. امیرمومنان علی علیه السلام، سه زیارت مخصوص دارند.. یکی از آنها در عید غدیر است که به نوعی مربوط به خودشان است. اما جالب است که دوتای دیگر این زیارتهای مخصوص در مناسبتهای مربوط به پیامبر است.. یکی امروز یعنی روز مبعث و دیگری در روز ولادت پیامبر اکرم..
انصافاً جا ندارد فکر کنیم که چرا؟
پ ن: امروز خیلی خوش گذشت همراه با عدهای از بچههای سفر اخیر عمره.. زوجهای نخبهی دانشگاهی.. این حرفها مربوط به همین جلسه است..
پ ن: با تشکر از محسن مظاهری و فاطمه جناب اصفهانی..
یکشنبه 90 بهمن 9
برای چندتا از دوستان..
یکی از خوانندگان خاموش.. کاش اسمتان را میگذاشتید.. اگر میشناختم که زهی سعادت و اگر نمیشناختم که افتخار آَشنایی پیدا میکردیم..
طاهرهی گرامی.. ایمیلی از شما دریافت نشد.. ممنون میشم ارسال کنید.
زهرای گرامی.. نگران نباشید هیچکدام از مواردی که گفتید جای دغدغه و نگرانی نیست. در صورت نیاز به مشاورهی بیشتر در خدمتیم.
حسین خاکی عزیز.. فعلاٌ که جلسهای نداریم ولی چشم. هر وقت خبری شد خبرتان میکنم... ممنونم از این همه لطف..
پست اصلی هنوز همان پست قبلی است.. این را برای دوستانی نوشتم که راه ارتباطی باهاشون نداشتم.